امی
امی،به معنای همان وابستگی به معروفترین لایه های طبقه محروم است، و اینکه بعضی، امی را از "ام القری" پنداشته اند و منسوب به مکه معنا کرده اند، واقعا به تعریف عجیبی رسیده اند که: "پیغمبر اهل مکه است"، یا دیگران که خط وسواد نداشتن، معنا کرده اند، البته من نمیخواهم بگویم خط و سواد داشته است، نه، اما اینکه خداوند میگوید " الرسول النبی الامی" امی، در اینجا، صفتی متعالی است، نه اینکه بگوید: " فرستاده بزرگ بیسواد ما ". و باز نمیخواهم بگویم بیسوادی نقص پیامبر است، نه ، فضیلت است اما نه اینکه روی این تکیه شود که چون خط نمیداند اینهمه عظمت دارد. "امی" از امت است، یعنی در برابر آن سه بعد (که در طول تاریخ وارثان قابیل اند و قدرت سیاسی، مذهبی و اقتصادی را علیه مردم، در اختیار دارند) به مردم وابسته است، به طبقه محروم، قربانی شده، مجروح و استثمار شده و مکیده شده به وسیله این سه تن. فرعون، قارون و بلعم باعورا.
در طول تاریخ، آنها (پیامبران غیر ابراهیمی) از لحاظ طبقاتی وابسته به آن سه بعد اند، و اینها (پیامبران ابراهیمی) وابسته به این طبقه واحد محروم. اینها وابسته به امت اند، و امی اند، و چون معمولا سواد و دانش در اختیار طبقه حاکم بوده و دبیران و روحانیون درس میخوانده اند و توده مردم عموما بیسواد بوده اند، بنابراین، این پیامبران، مثل هم طبقه های خودشان از نعمت سواد و تحقیق و تحصیل و مدرسه و دانشگاه، محروم بوده اند. پس امی بودن پیامبر اسلام، به معنی وابستگی به این طبقه جامعه در طول تاریخ و وابستگی به این قطب محروم زجر کشیده زخم خورده است. معلم شهید دکتر علی شریعتی
م.آثار 14.ص 324-5